فلسطینی ها را مظلوم می نامید.. چرا که در برابر اسلحه، بیشتر از سنگ ندارند.. اما جوانان بی اسلحه را امروز سلاخی می کنید.. به مغز و گلویشان تیر می زنید.. ای که بزرگ بر بیلبورد های شهر، عکس آن فلسطینی را می کشی و می نویسی “بای ذنب قتلت؟”، چرا پس اکنون در طرف ظالم ایستاده اید؟ مگر اسلحه همان اسلحه و سنگ همان سنگ نیست ؟ مگر ظلم همان ظلم و خشم همان خشم نیست ؟ چرا اینگونه اعتراضات را به گلوله می بندید ؟ مگر این ها همان جوان هایی نیستند که شما تربیت شان کردید؟ مگر این ها همان هایی نیستند که سالها با وعده ی کار و زندگی فریبشان دادید و رای شان را خریدید؟ امروز هم رای شان را دزدیدید. حالا به حق خواهی آمده اند. باید پاسخگو باشید. در برابر هر سوالی باید پاسخگو باشید. چرا که به قول خودتان “تشنه ی قدرت خدمت به مردم” هستید. تهمت نزنید. آتش خشم این مردم را شعله ور تر نکنید. به گفته ی مولا علی دست کم احترام بگذارید که در نامه اش به مالک اشتر می گوید “… بدان که خشم مردم خشم خداست …”. به خدا همه این مسائل با یک عذرخواهی از مردم حل می شد؛ به جای این همه خونریزی. می گویند دروغ را که ادامه دهی، بزرگتر و بزرگتر می شود. اما وجدان وقتی که بیدار شد، دیگر آبرو مطرح نیست. باید ندای وجدان را پاسخ دهی. باید در لحظه این دروغ پس از دروغ را تمام کنی. باید وجدان را بیدار نگاه داری. و این سخت است، آری. و وجدان جامعه همین فریاد هایی ست که در خیابان زده می شود و سالهاست که خواب بود و اکنون بیدار شده است. در برابر ندای وجدان جامعه نایستید. نگذارید فریاد به “عذاب وجدان” بیانجامد. که از بدترین عذاب هاست. نگذارید وجدان بر شما خشم بگیرد، که از درون می پاشید. وجدانی که بیدار شود، به این سادگی ها نمی خوابد. حتی اگر ظاهرش را نبینی، در باطن جامعه جاری می شود و روزی بیرون خواد ریخت.
سعید برزگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر