تردید نکنید که جنبش به سمت سکوت و محوشدن پیش می رود. تردید نکنید. هرقدمی که ما عقب بکشیم حریف ده قدم به سمت ما بر می دارد. هر خیابانی را که خالی کنیم او ده خیابان را تصرف می کند. هر وب سایتی را که بی خیال شویم او صد وب سایت راه می اندازد. ما تعدادمان زیاد است و فقط باید هم را پیدا کنیم. باید به جای آنکه کارهایی بکنیم که فقط به درد یک گروه خاص بخورد به سمت طرح های مشترک پیش برویم. برایتان مثال بزنم. فرض کنیم قرار بگذاریم که فردا معترضان هر کدام ده دستمال کاغذی توی جیبشان بگذارند و در جاهای مختلف شهر آن را روی زمین بیندازند. اگر این کار یک هفته ادامه پیدا کند و خیابان های شهر پر از دستمال کاغذی بشود کم کم مردم دلگرم به حضور هم می شوند. این باعث می شود که باور کنند که هنوز جنبش زنده است. باور کنند که هنوز قرار است اتفاقی بیفتد. بعد می شود در مرحله بعد قرار گذاشت که هر کس یک اعلامیه روی زمین بیندازد. بعد قرار گذاشت که همه بوق بزنند. شما فکر کنید اگر یک روز مردم تهران یک ساعت همه با هم بوق بزنند چقدر در روحیه جنبش اثر دارد. اینطوری به یکی دو هفته مردم همه دوباره آماده می شوند. جنبش تکثیر می شود. باید این روزها کارهایی بکنیم که حتی ترسوترین آدم ها هم جرات انجامش را داشته باشند. حالا باید جنبش را گسترش بدهیم. کاری که در هر شهر و روستایی شدنی باشد. بیایید یک بار هم که شده غرورهایمان را کنار بگذاریم و روی یک طرح موافقت کنیم و یک هفته رویش کار کنیم. خواهش می کنم. فرصت تنگ است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر