چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸

چند کلمه با “مقام هنوز نسبتا معظم رهبری”!


جواد طالعی
تجربه تاریخ نشان می‌دهد که در پایان حیات سیاسی خودکامگان، چشم‌های آنان کور و گوش‌هایشان کر می‌شود. آنقدر که دیگر نه وقایع پیرامون خود را می‌بینند و نه فریادهای بلند پیرامون خود را می‌شنوند.از بعد از ظهر روز شنبه بیست و سوم خرداد، تا این لحاظات که ساعاتی از روز دوشنبه 25 خرداد سپری شده است، فریاد الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور، فضای بیشتر شهرهای ایران را پر کرده است. صدها هزار انسان، در تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، یزد، زاهدان و بسیاری دیگر از شهرهای ایران، به خیابان‌ها ریخته اند و علیه تجاوزی که به اعتماد آنان شده است، فریاد می‌کشند. اما محمود احمدی نژاد که با تکیه بر حمایت آقای خامنه‌ای خود را به دروغ رئیس جمهور منتخب می‌نامد، همچنان اصرار می‌ورزد که اینان گروه اندکی از شکست خوردگان هستند. شکست خوردگانی که شکست خود را در یک انتخابات آزاد بر نمی‌تابند. از قائد اعظم این مرد دغلکار، هیچ صدائی به گوش نمی‌رسد.آقای احمدی نژاد و حامیانش، کر و کور شده اند. نه امواج انسانی را می‌بینند و نه فریاد آنان را می‌شنوند. آن‌ها، تنها راه چاره را در آن یافته اند که چماقدارانشان را به انواع سلاح‌های سرد و گرم مجهز کنند و به جان مردم بیاندازند. همان مردمی که قرار بود با حضور ۸۵ درصدی خود در صحنه انتخابات، اعتبار باخته را در عرصه بین المللی به حکومت باز کردانند و به پشتوانه‌ای قوی برای مقابله با فشارهای خارجی تبدیل شوند.در نخستین ساعات بامداد روز دوشنبه، در یک تماس تلفنی از همکارم در تهران می‌پرسم: "ظاهرا کودتاچیان تصمیم گرفته اند تا آخر خط بروند و مقاومت مردم را در هم بشکنند. حمله دیشب چماقداران آن‌ها به کوی دانشجویان دانشگاه تهران، آخرین نشانه است. فکر می‌کنید مردمی که به خیابان ریخته اند، حاضرند زیر ضربه‌های باتوم و شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای تا آخر خط پیش بروند"؟پاسخ، چنین بود: "این مردم احساس کسانی را دارند که به آنان تجاوز شده است. خشم آنان را نمی‌شود توصیف کرد. من فکر نمی‌کنم اوضاع به این زودی‌ها آرام شود".اما کودتاچیان، در روز زن و مادر، که از قضا همزمان با سالگرد تولد دختر پیامبرشان هم هست، حتی مادران و زنان را نیز از حمله معاف نکرده اند.همکار دیگری از شیراز گزارش می‌دهد که از غروب یکشنبه، تلاش‌های گسترده‌ای برای اعزام روستائیان به تهران آغاز شده است، تا در دارالخلافه با چوب و چماق به جان تظاهرکنندگان بیافتند. امروز قرار است مردم تهران، به دعوت میرحسین موسوی، در فاصله میدان انقلاب تا میدان آزادی راه پیمائی کنند. آیا این روستائیان بسیج نمی‌شوند تا همین تظاهرات را به خاک و خون بکشند؟بچه‌های رشید ایران، در تماس‌های تلفنی و پست‌های الکترونیکی خودشان دائما التماس می‌کنند که ما از این سوی جهان به دادشان برسیم و صدای مظلومیتشان را به گوش جهانیان برسانیم. زیرا که گوش دیکتاتورها کر شده است. آن‌ها به همان سرنوشتی دچار شده اند که سی سال پیش ، در آستانه سرنگونی رژیم سلطنتی، تیمسار ازهاری نخست وزیر کابینه نظامی مبتلا شد. میلیون‌ها ایرانی بر پشت بام‌ها رفتند و فریاد الله اکبر سر دادند، اما ژنرال گفت که این‌ها نوار است. ساعاتی بعد، همان مردم در خیابان‌ها شعار دادند: "ازهاری گوساله! نوار که پا نداره".شعار اصلی مردم در تطاهراتی که تا همین امروز کم به خاک و خون کشیده نشده، "مرگ بر دیکتاتور" است. آن‌ها، به رغم همه خشمی که نسبت به تجاوزگران دارند، هنوز حرمت آیت الله خامنه‌ای را حفظ کرده‌اند و از او به عنوان دیکتاتور نام نبرده‌اند. اما اگر روند سرکوب و چشم و گوش بستن بر خواست برحق آنان ادامه یابد، در همین روزهای آینده، فریادها "مقام هنوز نسبتا معظم رهبری" را نشانه خواهد رفت. آنوقت، ته مانده همان حرمتی هم که این " ملت نجیب" شاید هنوز به رودربایستی برای رهبر قائل است، بر باد خواهد رفت. مقام هنوز نسبتا معظم رهبری، کسب آرای ۲۴ میلیونی را، به کسی تبریک گفته که به روایت کارکنان وزارت کشور، بیش از ۵ میلیون رای نیاورده است. مقام هنوز نسبتا معظم رهبری، اجازه داده است حتی در زادگاه دو نامزد دیگر از صافی گذشته ریاست جمهوری، آرای آنان را به نام کسی بخوانند که مردم او را کوتوله می‌نامند. آیت الله خامنه ای، تا همینجا یکبار دست به خودکشی سیاسی زده است. اما اگر هرچه زودتر دستور به جلوگیری از راه افتادن حمام خون ندهد، فریادهای مورد تجاوز قرار گرفتگان، اگر نه امروز و فردا، پس فردا او را به خودکشی دوم سیاسی وادار خواهد کرد. این فوج جمعیتی که روزها خیابان‌ها را به لرزه در آورده و شب‌ها بر بام‌ها الله اکبر سر می‌دهد، حتما می‌داند که احمدی نژاد بدون تایید رهبر، قد و قواره آن را نداشت که بتواند به آنان تجاوز کند. پس دیری نخواهد پائید که فاش خواهد کرد که منظور نهائی اش از دیکتاتور کیست. بدتر از آن، اگر روحانیونی که هنوز فکر می‌کنند اندک اعتباری در میان مردم ایران دارند، با سکوت خود در این غفلت بزرگ سهیم شوند، خودکشی رهبر، دیگر به یک خودکشی دستجمعی برای جامعه روحانیت تبدیل خواهد شد.به مقاله زیبای دکتر محسن کدیور در "روزآنلاین" نگاه کنید: فضل الله نوری‌ها سر از گور برکشیده اند و بلوای "مشروعیت" به راه انداخته اند. طباطبائی‌ها و بهبهانی‌ها کجا هستند؟

هیچ نظری موجود نیست:


singles for dating