دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۸

آقای خامنه ای، ما را دست کم نگیر


آقای خامنه ای من حاضرم مثل ندا آقا سلطان، مهدی کرمی، مصطفی غنیان و ده ها شهید دیگر، بمیرم اما یک روز دیگر را نبینم که ایران من رهبرش تو باشی.
خامنه ای تو نسل سوم انقلاب را دست کم گرفتی. خیال کردی این دفعه هم می توانی به همین سادگی ها مسئله را فیصله بدهی! سی سال از انقلاب و در اصل عمر این نظام می گذرد و به واپسین روزها نزدیک هستیم.
من آماده ام همین امروز بمیرم ولی تو نباشی، احمدی نژاد و مزدورانت نباشند. من مثل تو نیستم که تشنه قدرت باشم و برای یک روز بیشتر زنده و بودن و در مسند قدرت بودن خون انسان های بیگناه را بریزم.
خامنه ای گویا به تو امر تشبیه شده و متأسفانه باور کردی که شاید نماینده خدا روی زمین هستی. خامنه ای سخت در اشتباه هستی.
شاید هفته پیش با رفتن احمدی نژاد راضی می شدیم. اما این هفته دیگر شعار ما احمدی نژاد نیست. قول می دهم تو را هم از مسند قدرت و بیت رهبری ات به درک واصل کنیم.
خامنه ای من شعار مرگ بر خامنه ای را از خیابان های تهران تا لندن، پاریس و نیویورک شنیدم. مطمئن باش این آرزوی مردم به زودی برآورده خواهد شد. این تنها شاید تقاصی کوچک برای خون بی گناهانی همچون ندا باشد.
خامنه ای من فقط به تو می گویم فراموش نکن که: گیرم که در باورتان به خاک نشستمو ساقه های جوانم از ضرب تبرهایتان زخمناک شدبا ریشه چه می کنید؟گیرم که در سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای،پرواز را علامت ممنوع گذارده اید.با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟گیرم که می زَنید...گیرم که می بَرید...گیرم که می کُشید...با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟
توسط علی سانسوری

هیچ نظری موجود نیست:


singles for dating