چرا رژیم در بلوچستان دست بی این ھمہ جنایت می زند؟
بلوچستان دیرگاھی است کہ بہ کشتارگاه ابدی رژیم تمرکز گرای باصطلاع اسلامی ولایت مطلقہ فقیه و بر مسند قدرت نشستگان تهران تبدیل شده است.
روزی نیست فرزندان دلاور و ستم تحمیل شده این دیار کهن، شیر زالان و شیر مردان بلوچستان شاهد اعدام های سومیتریک در سیاه چالهای رژیم ولایت فقیه نباشند.
روزی نیست رژیم جھل وجنایت ولایت فقیه وآپارتاید تهران، مردم این دیار پهناور و تاریخی را در خانه ها، جاده ها، کوههای مریخی بلوچستان، بیمارستان ها و کوچہ و بازار به کام مرگ از قبل تعین شده نکشاند.
چنین روزی نیست فرزندان این سرزمین مفتوح، تاراج شده و حصار کشیده با نیروهای ناخوانده حاکمان تھران نشین ولایت فقیه در گیر نشوند. کم اتفاق می افتد روزی یا هفته ای سپری شود و فرزندی ازفرزندان ملت بلوچستان اعدام نشود.
چرا بیش از پنجاه در صد از اعدام های کل کشور، اعدام هایی که رسما تایید می شوند،کہ معمولا رقم واقعی همیشه و بمراتب بیشتر آن است، در بلوچستان صورت می گیرد۔ این در حالی است که جمیعت کل ملت بلوچ بنا بہ آمامارھای رسمی خودشان کمتر ازپنج در صد جمیعت کل کشور می باشد.
چرا برای اولین باراحکام قرون وسطایی قطع دست و پا در بلوچستان بمورد اجرا در می اید.
چرا رژیم جھل جنایت ولایت مطلقہ فقیه هیچ ابایی در رابطه با اعدام های بدون وقفه بلوچستان ندارد۔ رژیم با بیشرمی تمام اظھار می کند که افرادی را کہ بلا فاصله بعد از انفجار در تجمع مرصادی ها در زاهدان اعدام شدند، هیچ گونه نقشی در آن انفجارنداشته اند ولی باز هم اعدام شدند.
چرا برادر واجه عبدالمالک واجه عبد الحمید جزه اعدام شدگان اعلام شدند وبعد از گذشت چندین روز اعدام ایشان تکذیب وگفتہ شد کہ کسی دیگر بجای وی اعدام گشته ۔ این بلوچ کی بود و برای چی اعدام شده بود.
چی شد با قاتل رویا سارانی دوزاده ساله.
چی شد با قاتلان مولوی ها.
چی شد با قاتلان مهرنهاد.
چی شد با قاتلان هزاران بلوچ.
این ها شمہ ای از سوالاتی هستند که هر بلوجی از خود می پرسد.
رژیم و انتخابات اخیر
رژیم جھل ولایت فقیه قوانین مصوب و مورد قبول خود را نیز احترام نمی گذارد و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دست به کم نظیر ترین تقلبات زد۔ و این تقلبات انقدر عریان بود که فرزندان مومن، دست پرورده و گلچین شدہ خود رژیم را بهت زده و حیران وادار به اعتراض نمود. رژیم اعلاحضرت علی خامنه ای که شدیدا در درون منفور و در خارج ترد شده، کاندید موردنظر خود را برنده انتخابات اعلام کرد. بقیه کاندیدھای خودی با بی مهری پدر مهربان" گود فادر" مواجه شدند و آنها متقابلاهمچون فرزندی نافرمان دست به نافرمانی زدند.
مردمی که سی سال در زیر یوغ نظام "دیکتاتوری تئوکرات" که یونانی ھا دوهزار و پانصد سال پیش آن را بدترین نوع سیستم حکومتی، تشریح کرده بودند، به دنبال کوچکترین فرصت و بهانه ای بودند تا بتوانند در چار چوب محدودیت های موجود نارضایتی و انزجار خود را نمایان کنند۔ مردم با بیرون امدن خود و استفادہ از این فرصت مخالفت خود را از وضع موجود جار زدند. ملل ساکن در ایران ھیچگونہ امیدی بہ ظاھر رفرمیستی چون موسوی نداشتہ و ندارند. جامعه چند ملیتی ایران به خوبی در یاد دارد که چطور شاهنشاه رفرمیست ها اقای خاتمی در در دو دوره چه رفرم های را پیاده کرد.
در انتخابات اخیر مردم به این چشم انداز که با عدم شرکت و یا با رای دادن به کاندیدایی کہ موردنظر "گودفادر" نبود مشروعیت کل نظام را زیر سوال ببرند.
رژیم جھل ولایت فقیه با اتفاقات اخیر ضعیف ترین دوران خود را در این مدت سی سال را لمس می کند، از یک طرف حاد شدن تضاد های درونی نظام، از طرفی دیگرفشارهای سیاسی در درون جامعه چند ملیتی و از طرف ثالث فشار های اقتصادی که خواهان رفرم های ساختاری و ازادی بیشتر و فضای باز با جامعه جهانی که در معادله کنونی درونی سیستم و جهانی، بندرت کسانی پیدا می شوند که باور کنند که رژیم های با چنین ساختارهای ایدولوژیکی و با چنین استراتژی سیاسی و اقتصادی موفق به ادامه حیات خواهد بود.
رژیم و جھان
با دادن بلیط ریاست جمهوری از جانب علی حامنه ای به محمود احمدی نژاد جامعه جهانی در مقابل یک معمای بسیار پیچده قرار داده شده است. رژیم تهران که عاجز از از حل مشکلات و معضلات جامعه چند ملیتی ایران است، اما در خارج نیروهای شرور و پر قدرتی درست کرده و بر آنها نفوذی بلا مقابله برخوردار است. رژیم با کمک این نیروھا، با مهارت خاصی جامعه جهانی را در یک دو راهی بسیار سختی قرار داده و هر لحظه که بخواهد با کمک محورھای شرارتش جامعه جهانی را به چالش بطلبد .
بیایم با هم نگاهی کوتاه در رابطه با حوادث اخیر اطرافمان یعنی خاورمیانه بزنیم تا ببینیم چرا دنیا اینقدر در مقابل این رژیم دروغگو از خود بردباری نشان می دهد، در صورتیکه وجود آن برای دنیا هیچ چیز به ارمغان نیاورده بلکه باعث شرارت و نقض مکرر قوانین،میعادها و کنوانسیون های بین المللی بوده است و بس .
از طرفی رژیم جھل ولایت فقیه در لبنان میلیارد ها دلار برای اھداف بیھودہ و متجاوزانہ خود برای ایجاد آشوب و بلوا در خاورمیانہ در شمایل حزب اللہ صرف نمودہ است۔ این دلارها بایستی در بلوچستان, الاهواز, کردستان, اذربایجان و جاهای دیگر سرمایه گذاری می شد. و اگر می شد ساختار کلی رفاہ اجتماعی و زیر بنای اقتصادی این مناطق دگرگون می شد. ولی نشد و دلیلش به احتمال قوی بر این تئوری استوار باشد "غلامی در خانه است احتیاج به سرمایه گذاری ندارد"۔ در انتخابات لبنان با وجودیکه میلیارد ها دلار بر روی حزب االله سرمایه گذاری شده بود، باز هم احزاب متمایل به غرب برنده انتخابات شدند و حزب الله بلاجبار بہ پیروزی انها تن در داد.
سوریه از جمله محدود رژیم های است که رابطه ای نزدیک با رژیم جاھل تھران دارد و نزدیک ترین متحد آن در منطقه می باشد، در حال تغییر مواضع قبلی خود دردر قبال تھران است و چنین پیداست که احتمال تقاطع مسیر آن دو از واقیعت دور نیست۔
از طرفی دیگر رژیم جھل و جنون و جنایت ولایت فقیه که نه تنها اھرمھای فشار از قبیل حزب الله, حماس, شبعه نظامیان شیعه و سنی عراق افغانستان، بحرین وووو ثبات منطقه و جهان را به خطر انداحته ،با برنامه اتمی خود باز هم معضلی بر معضلات جھان افزودہ است.
دنیا بر حسب سنت های دمکراتیک یعنی دیالوگ که در حال جا افتادن در جامعه جهانی است و بر حسب کدهای سیاست بین المللی و مذاکره در پشت میزها، رژیم تھران را بصورت طرفی ناخواسته به جامعه بین المللی قبولانده است. همانطوریکه تابحال هر نوع مذاکره با آن بی ثمر بوده و به احتمال قوی مذاکرات آیندہ هم با آن بی ثمر خواهند بود.
بلوچستان دیرگاھی است کہ بہ کشتارگاه ابدی رژیم تمرکز گرای باصطلاع اسلامی ولایت مطلقہ فقیه و بر مسند قدرت نشستگان تهران تبدیل شده است.
روزی نیست فرزندان دلاور و ستم تحمیل شده این دیار کهن، شیر زالان و شیر مردان بلوچستان شاهد اعدام های سومیتریک در سیاه چالهای رژیم ولایت فقیه نباشند.
روزی نیست رژیم جھل وجنایت ولایت فقیه وآپارتاید تهران، مردم این دیار پهناور و تاریخی را در خانه ها، جاده ها، کوههای مریخی بلوچستان، بیمارستان ها و کوچہ و بازار به کام مرگ از قبل تعین شده نکشاند.
چنین روزی نیست فرزندان این سرزمین مفتوح، تاراج شده و حصار کشیده با نیروهای ناخوانده حاکمان تھران نشین ولایت فقیه در گیر نشوند. کم اتفاق می افتد روزی یا هفته ای سپری شود و فرزندی ازفرزندان ملت بلوچستان اعدام نشود.
چرا بیش از پنجاه در صد از اعدام های کل کشور، اعدام هایی که رسما تایید می شوند،کہ معمولا رقم واقعی همیشه و بمراتب بیشتر آن است، در بلوچستان صورت می گیرد۔ این در حالی است که جمیعت کل ملت بلوچ بنا بہ آمامارھای رسمی خودشان کمتر ازپنج در صد جمیعت کل کشور می باشد.
چرا برای اولین باراحکام قرون وسطایی قطع دست و پا در بلوچستان بمورد اجرا در می اید.
چرا رژیم جھل جنایت ولایت مطلقہ فقیه هیچ ابایی در رابطه با اعدام های بدون وقفه بلوچستان ندارد۔ رژیم با بیشرمی تمام اظھار می کند که افرادی را کہ بلا فاصله بعد از انفجار در تجمع مرصادی ها در زاهدان اعدام شدند، هیچ گونه نقشی در آن انفجارنداشته اند ولی باز هم اعدام شدند.
چرا برادر واجه عبدالمالک واجه عبد الحمید جزه اعدام شدگان اعلام شدند وبعد از گذشت چندین روز اعدام ایشان تکذیب وگفتہ شد کہ کسی دیگر بجای وی اعدام گشته ۔ این بلوچ کی بود و برای چی اعدام شده بود.
چی شد با قاتل رویا سارانی دوزاده ساله.
چی شد با قاتلان مولوی ها.
چی شد با قاتلان مهرنهاد.
چی شد با قاتلان هزاران بلوچ.
این ها شمہ ای از سوالاتی هستند که هر بلوجی از خود می پرسد.
رژیم و انتخابات اخیر
رژیم جھل ولایت فقیه قوانین مصوب و مورد قبول خود را نیز احترام نمی گذارد و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دست به کم نظیر ترین تقلبات زد۔ و این تقلبات انقدر عریان بود که فرزندان مومن، دست پرورده و گلچین شدہ خود رژیم را بهت زده و حیران وادار به اعتراض نمود. رژیم اعلاحضرت علی خامنه ای که شدیدا در درون منفور و در خارج ترد شده، کاندید موردنظر خود را برنده انتخابات اعلام کرد. بقیه کاندیدھای خودی با بی مهری پدر مهربان" گود فادر" مواجه شدند و آنها متقابلاهمچون فرزندی نافرمان دست به نافرمانی زدند.
مردمی که سی سال در زیر یوغ نظام "دیکتاتوری تئوکرات" که یونانی ھا دوهزار و پانصد سال پیش آن را بدترین نوع سیستم حکومتی، تشریح کرده بودند، به دنبال کوچکترین فرصت و بهانه ای بودند تا بتوانند در چار چوب محدودیت های موجود نارضایتی و انزجار خود را نمایان کنند۔ مردم با بیرون امدن خود و استفادہ از این فرصت مخالفت خود را از وضع موجود جار زدند. ملل ساکن در ایران ھیچگونہ امیدی بہ ظاھر رفرمیستی چون موسوی نداشتہ و ندارند. جامعه چند ملیتی ایران به خوبی در یاد دارد که چطور شاهنشاه رفرمیست ها اقای خاتمی در در دو دوره چه رفرم های را پیاده کرد.
در انتخابات اخیر مردم به این چشم انداز که با عدم شرکت و یا با رای دادن به کاندیدایی کہ موردنظر "گودفادر" نبود مشروعیت کل نظام را زیر سوال ببرند.
رژیم جھل ولایت فقیه با اتفاقات اخیر ضعیف ترین دوران خود را در این مدت سی سال را لمس می کند، از یک طرف حاد شدن تضاد های درونی نظام، از طرفی دیگرفشارهای سیاسی در درون جامعه چند ملیتی و از طرف ثالث فشار های اقتصادی که خواهان رفرم های ساختاری و ازادی بیشتر و فضای باز با جامعه جهانی که در معادله کنونی درونی سیستم و جهانی، بندرت کسانی پیدا می شوند که باور کنند که رژیم های با چنین ساختارهای ایدولوژیکی و با چنین استراتژی سیاسی و اقتصادی موفق به ادامه حیات خواهد بود.
رژیم و جھان
با دادن بلیط ریاست جمهوری از جانب علی حامنه ای به محمود احمدی نژاد جامعه جهانی در مقابل یک معمای بسیار پیچده قرار داده شده است. رژیم تهران که عاجز از از حل مشکلات و معضلات جامعه چند ملیتی ایران است، اما در خارج نیروهای شرور و پر قدرتی درست کرده و بر آنها نفوذی بلا مقابله برخوردار است. رژیم با کمک این نیروھا، با مهارت خاصی جامعه جهانی را در یک دو راهی بسیار سختی قرار داده و هر لحظه که بخواهد با کمک محورھای شرارتش جامعه جهانی را به چالش بطلبد .
بیایم با هم نگاهی کوتاه در رابطه با حوادث اخیر اطرافمان یعنی خاورمیانه بزنیم تا ببینیم چرا دنیا اینقدر در مقابل این رژیم دروغگو از خود بردباری نشان می دهد، در صورتیکه وجود آن برای دنیا هیچ چیز به ارمغان نیاورده بلکه باعث شرارت و نقض مکرر قوانین،میعادها و کنوانسیون های بین المللی بوده است و بس .
از طرفی رژیم جھل ولایت فقیه در لبنان میلیارد ها دلار برای اھداف بیھودہ و متجاوزانہ خود برای ایجاد آشوب و بلوا در خاورمیانہ در شمایل حزب اللہ صرف نمودہ است۔ این دلارها بایستی در بلوچستان, الاهواز, کردستان, اذربایجان و جاهای دیگر سرمایه گذاری می شد. و اگر می شد ساختار کلی رفاہ اجتماعی و زیر بنای اقتصادی این مناطق دگرگون می شد. ولی نشد و دلیلش به احتمال قوی بر این تئوری استوار باشد "غلامی در خانه است احتیاج به سرمایه گذاری ندارد"۔ در انتخابات لبنان با وجودیکه میلیارد ها دلار بر روی حزب االله سرمایه گذاری شده بود، باز هم احزاب متمایل به غرب برنده انتخابات شدند و حزب الله بلاجبار بہ پیروزی انها تن در داد.
سوریه از جمله محدود رژیم های است که رابطه ای نزدیک با رژیم جاھل تھران دارد و نزدیک ترین متحد آن در منطقه می باشد، در حال تغییر مواضع قبلی خود دردر قبال تھران است و چنین پیداست که احتمال تقاطع مسیر آن دو از واقیعت دور نیست۔
از طرفی دیگر رژیم جھل و جنون و جنایت ولایت فقیه که نه تنها اھرمھای فشار از قبیل حزب الله, حماس, شبعه نظامیان شیعه و سنی عراق افغانستان، بحرین وووو ثبات منطقه و جهان را به خطر انداحته ،با برنامه اتمی خود باز هم معضلی بر معضلات جھان افزودہ است.
دنیا بر حسب سنت های دمکراتیک یعنی دیالوگ که در حال جا افتادن در جامعه جهانی است و بر حسب کدهای سیاست بین المللی و مذاکره در پشت میزها، رژیم تھران را بصورت طرفی ناخواسته به جامعه بین المللی قبولانده است. همانطوریکه تابحال هر نوع مذاکره با آن بی ثمر بوده و به احتمال قوی مذاکرات آیندہ هم با آن بی ثمر خواهند بود.
جامعه بین المللی قبل از شروع جنگ جهانی دوم با هیتلر هم مذاکره می کرد و نتیجه ان مذاکرات باعث تقویت و تسلط حزب نازی بر المان و اشغال کشورهای همجوار انجامید.
دولت جدید اقای اوباما که با سیاستی ملایم و بر حسب احترام متقاقبل بین المللی استوار است، در رابطہ با مسایل و مناطقی که ایران سرمایه گذاری های هنگفت و استراتژیکی کرده است در جهتی در حال حرکت است که مانع تقویت یا حداقل کمرنگ کردن انها یعنی نفود ایران است. برای مثال اعتقاد اقای اوباما در رابطه با مسئله فلسطین و از طریق سیاست دو دولت یعنی دولت اسرائیل و در کنار ان دولت فلسطین است.
سیاست دولت جدید اقای اوباما در قبال خاورمیانه بر خلاف سیاست های دو ریئس جمهور پیشین ایاالت متحده امریکا یعنی اقایان کلینتون و بوش که فقط در اواخر دوره دوم ریئس جمهوری خود شروع به فعالیت کردن دراین ضمینہ بودند، اما اقای اوباما در اوایل مندات دوره ریئس جمهوری خود با انرژی فوقالعاده و جھت گیری مثبت مسائل خاورمیانہ در دستور کاری خود گنجانده است و با شفافیت بیشتری دست به انتقاد اسرائیل در رابطه به درست کردن شهرک های یهودی نشین پرداخته است.
البته در انتظارنتایج معجزه گونانه نباشیم که مسئله فلسطین یک شبه و یا به همین زودیها حل و فصل خواهد شود. حل چنین مشکلاتی که ریشه تاریخی بسیار پیچده و بغرنجی دارند، لازم وقت و فداکاری های تلخ همه جوانب درگیر می باشد. با روی کار امدن اقای نتانیاهو شاید حل مسئله فلسطین تا اندازہ ای پیچده تر شده باشد ولی با وجود این اقای نتانیاهوبرای اولین بار تئوری دو دولتی را قبول کرده و در سوی دیگرجنبش حماس که منکر وجود اسرائیل است موافق با راه حل دو دولت است اما به شرطی که اسرائیل به مرز های قبل از جنگ شصت و هفت برگردد. با وجود اینکه دو طرف خواهان حل مسئله هستند، یک سری شک و تردید های ریشه ای در نیت شان نمایان است و گفتنش مشکل است که این شک و تردید ها چقدر غیر قا بل حل هستند.
اکثربه قریب ناظران سیاسی بین المللی بر این اتفاق رای دارند که فقط یک دولت راست گرا در اسرائیل قدرت توقف ساختن شهرک های یهودی را در فلسطین و فقط جنبش حماس قدرت توقف راکت پرانی به طرف اسرائیل را دارد. در این راستا توقف شهرک های یهودی و راکت پرانی هر دو قضیه ای هستند که همزمان بایستی حل شوند تا روند صلح به جلوه رانده شود.
اگر اقای اوباما جدا خواهان مانع نفوذ ایران در منطقه است، پس بایستی به نتانیاهو فشار بیاورد که با جدیت بیشتر بر سر میز مذاکره بر گردد.
در حال حاضر خاورمیانه بدترین وضیعت بی ثباتی خود را تجربه و شکننده ترین دوران خود را سپری می کند، ولی می شود وضیعت را بهتر کرد بشرط انکہ رژیم جنایت کار جمہوری اسلامی پیش از رسیدن بہ اھداف شوم داخلی و خارجی اش مہار شود.
محمد زین الدینی, از جنبش ملی بلوچستان- \پهره
دولت جدید اقای اوباما که با سیاستی ملایم و بر حسب احترام متقاقبل بین المللی استوار است، در رابطہ با مسایل و مناطقی که ایران سرمایه گذاری های هنگفت و استراتژیکی کرده است در جهتی در حال حرکت است که مانع تقویت یا حداقل کمرنگ کردن انها یعنی نفود ایران است. برای مثال اعتقاد اقای اوباما در رابطه با مسئله فلسطین و از طریق سیاست دو دولت یعنی دولت اسرائیل و در کنار ان دولت فلسطین است.
سیاست دولت جدید اقای اوباما در قبال خاورمیانه بر خلاف سیاست های دو ریئس جمهور پیشین ایاالت متحده امریکا یعنی اقایان کلینتون و بوش که فقط در اواخر دوره دوم ریئس جمهوری خود شروع به فعالیت کردن دراین ضمینہ بودند، اما اقای اوباما در اوایل مندات دوره ریئس جمهوری خود با انرژی فوقالعاده و جھت گیری مثبت مسائل خاورمیانہ در دستور کاری خود گنجانده است و با شفافیت بیشتری دست به انتقاد اسرائیل در رابطه به درست کردن شهرک های یهودی نشین پرداخته است.
البته در انتظارنتایج معجزه گونانه نباشیم که مسئله فلسطین یک شبه و یا به همین زودیها حل و فصل خواهد شود. حل چنین مشکلاتی که ریشه تاریخی بسیار پیچده و بغرنجی دارند، لازم وقت و فداکاری های تلخ همه جوانب درگیر می باشد. با روی کار امدن اقای نتانیاهو شاید حل مسئله فلسطین تا اندازہ ای پیچده تر شده باشد ولی با وجود این اقای نتانیاهوبرای اولین بار تئوری دو دولتی را قبول کرده و در سوی دیگرجنبش حماس که منکر وجود اسرائیل است موافق با راه حل دو دولت است اما به شرطی که اسرائیل به مرز های قبل از جنگ شصت و هفت برگردد. با وجود اینکه دو طرف خواهان حل مسئله هستند، یک سری شک و تردید های ریشه ای در نیت شان نمایان است و گفتنش مشکل است که این شک و تردید ها چقدر غیر قا بل حل هستند.
اکثربه قریب ناظران سیاسی بین المللی بر این اتفاق رای دارند که فقط یک دولت راست گرا در اسرائیل قدرت توقف ساختن شهرک های یهودی را در فلسطین و فقط جنبش حماس قدرت توقف راکت پرانی به طرف اسرائیل را دارد. در این راستا توقف شهرک های یهودی و راکت پرانی هر دو قضیه ای هستند که همزمان بایستی حل شوند تا روند صلح به جلوه رانده شود.
اگر اقای اوباما جدا خواهان مانع نفوذ ایران در منطقه است، پس بایستی به نتانیاهو فشار بیاورد که با جدیت بیشتر بر سر میز مذاکره بر گردد.
در حال حاضر خاورمیانه بدترین وضیعت بی ثباتی خود را تجربه و شکننده ترین دوران خود را سپری می کند، ولی می شود وضیعت را بهتر کرد بشرط انکہ رژیم جنایت کار جمہوری اسلامی پیش از رسیدن بہ اھداف شوم داخلی و خارجی اش مہار شود.
محمد زین الدینی, از جنبش ملی بلوچستان- \پهره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر