جمعه، تیر ۱۲، ۱۳۸۸

برادر ابوعمار : سر انجام ظلم = نابودی است

حکایت
حضرت موسی از جایی عبور می کرد چیزی توجهش را جلب نمود و آن اینکه : حضرت موسی تعداد زیادی کودک دید که با هم بازی می کردند آنطرف کمی دورتر از آنان به پسری نابینا برخورد نمود که داشت با خودش تنهایی بازی می کرد . حضرت موسی ناراحت شد و با خود فکر کرد چرا این کودک مثل بقیه چشم نداشته باشد؟ چرا خدا به این یکی چشم نداده ؟ حضرت موسی دست به دعا برداشت و گفت : ای خدا تو آگاه هستی و بهتر می بینی. چرا به این کودک چشم نداده ای؟ خدایا به این کودک بینایی بده.
خداوند در جواب موسی گفت: من حکمت کارهایم را خودم می دانم من صلاح دانسته ام که اگر این کودک نابینا باشد بهتر است اما بخاطر تو چشمهای او را بینا می کنم.
کودک ناگهان بینا شد و رفت با دیگر بچه ها بازی کند . حضرت موسی خوشحال شد و به راهش رفت.
چند روز بعد بار دیگر گذر حضرت موسی به آنجا افتاد وقتی به آنجا رسید ناگهان به یاد یچه نابینا افتاد کمی توقف کرد تا از میان بچه هایی که بازی می کردند او را ببیند.
صحنه ای که حضرت موسی دید او را سریعا عصبانی کرد . حضرت موسی دید آن بچه نابینا خیلی ظلم می کند او بچه ها را دنبال می کند هر کدام را می گرفت سر او را در جوی آب فرو می برد آن بچه حسابی دست و پا میزند و وقتی حالت بیهوشی به او دست می داد او را بیرون می انداخت و به دنبال یکی دیگر می افتاد .
حضرت موسی طوری از این ظلم وی عصبانی شد که فریاد زد ای خدا چرا این بچه ظالم را کور نمی کنی؟
آن بچه همانطور که در حال دویدن بود ناگهان مجددا نابینا شد و مجبور شد بایستد بچه ها که از وی دلی پر خون داشتند بر سرش ریختند و به او کتک مفصلی زدند.
نتیجه گیری :
خداوند حکمت کارهای خودش را بهتر می داند .
همه انسانها در معرض امتحان هستند.
– سر انجام ظلم = نابودی است
ان الله لایحب الفساد فی الارض

هیچ نظری موجود نیست:


singles for dating